دلتنگی

دلم برایت تنگ شده چرا نمی آیی؟
خاکستر ذهنم چه پر رنگ شده چرا نمی آیی؟
تمام خوب و بد دنیا که در فکرترویج و تصحیح آنی
به قد همت والایت نمی ارزد چرا نمی آیی؟
ای آسمان حوری که به زمین فتاده ای
اینجا زمین است نه بهشت به خود چرا نمی آیی!
درون سینه ی تنگم گوشه ای محبت و ذره ای دژم دارم
به سان مروج این گوشه و مروج آن ذره چرا نمی آیی؟
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم مهر ۱۳۸۸ ساعت 19:26 توسط سمانه ساعدی
|