جواب بی سوال 226
سکوت
"مادر جوابی نداد وقتی از او پرسیدم جعبه مدادرنگی هایم کجاست. جواب سوال من بلاهایی بود که خود از پیش بر سرشان آورده بودم ولی پیوسته کسی را که آنرا به من هدیه داده بود مقصر از دست رفته هایم می دانستم...هنوز هم نداشته هایم را قصور دیگران می انگارم... شاید به این خاطر که دیگر جوابم سکوت نیست."
بعضی وقتها بعضی سوال ها بهتره بی جواب بمونه. شما وقتی سوالای پرسیدتون بی جواب می مونه چکار می کنید.
1. بی خیال سوال پرسیدن می شید (یا به این خاطر که کسی پاسخگو نیست یا به این دلیل که سوال بی اهمیت بوده...)
2. دوباره سوالتونو تکرار می کنید ( اصرار بر اینکه دیگری نقشی در مشکلات من دارد...)
3. از آدمای مختلف سوال می کنید ( شاید همه دست اندر کار بوده اند...)
4. از خودتون می پرسید (خودتونو مسئول جواب نهایی می دونید...)
5. سوالتونو جور دیگه ای مطرح می کنید (نرسیدن به جواب رو شیوه طرح سوال می پندارید...)
6. از طرف مقابل دلیل سکوتشو می پرسید (سکوت را جواب نمی دانید...)
7. عصبانی می شید (برای رسیدن به جواب عجول هستید...)
8. و....
چقدر خوب میشه که سعی کنیم وقتی با سوالی روبرو می شیم اول خودمون جوابشو در خودمون پیدا کنیم ... حتی اگر دیگران جوابی داشتن به اون جواب بسنده نکنیم و تمام جوابها رو بررسی کنیم و در نهایت جواب نهایی به سوالمون رو خودمون بدیم؛ این به ما کمک می کنه تا جوابهایی واقعی تر برای سوالامون پیدا کنیم، البته اگر دنبال جواب واقعی هستیم.
سوالاتون دقیق و جواباتون واقعی




